رشد فردی موضوع پرطرفداری است که در مورد آن بارها کتابها نوشته شده و افراد زیادی درمورد آن کار میکنند. عدهای نویسنده کتابهای بیارزش شدهاند و عدهای سخنرانهای انگیزشی. تصویر درست و خوبی از موضوعات رشد فردی و توسعه فردی در عموم مردم وجود ندارد. اما در این مقاله قصد داریم با تعریف درست رشد فردی و معرفی افراد فعال در آن -و ویژگیهای هر کدام- تصویر بهتری را ارئه دهیم. در ادامه با فوربو دیجیتال مارکتینگ همراه باشید.
[megadesc]فصل سوم پادکست فوربو توسط «کاوهنگار» حمایت شده است
کاوهنگار با ارائه وبسرویس پیامک و تماس صوتی پیشرفته برای توسعه دهندگان، امکان ارسال و دریافت پیامک و برقراری تماس اینترنتی را در اغلب سرویسهای نرمافزاری مهیا میکند.
[/megadesc]
توجه: متنی که در ادامه اون رو مطالعه میکنید، متن نوشته شده برای هجدهمین قسمت پادکست فوربو بوده و سبک و جنس نگارش آن با سایر مقالات سایت متفاوت است. اگر علاقهای به خواندن متن با نگارش شکسته ندارید، میتوانید از طریق اپلیکیشنهای پخش پادکست، مثل CastBox به فوربو گوش بدید.
مقدمه؛ سازندگان تصویر غلط رشد فردی!
رشد فردی (Personal Growth) به خاطر اینکه به همه موضوعات روزمره زندگی ما ارتباط داره، موضوع خیلی حساس و مهمیه. اما اکثر کسایی که الان توی این حوزه فعال هستن و کتاب میدن بیرون، سخنرانی میکنن، کارگاه و سمینا میزارن، اون حساسیت موضوع رو یه جواریی رعایت نمیکنن. آدم نمیتونه توی همه زمینهها تخصص داشته باشه ، اما افراد شناخته شده این حوزه معمولا در مورد همه چی حرف میزنن. هم کارشناس موفقیتن، هم کارشناس مدیریت هم کارشناس و مشاور زندگی و کلا همه چی و حتی بعضیها هم کارشناس پزشکی میشن میان به مردم فکت علمی میدن.
گفتم که موضوع رشد فردی به همه چیز زندگی ما مربوط میشه. حالا یک سری با این منطق که ما داریم تو حوزه رشد فردی و توسعه فردی کار میکنیم، پس باید درمورد همهچیزش صحبت کنیم، میان خیلی مطمئن و حتی یه جورایی مثل متخصص اون حوزه در مورد همهچیز صحبت میکنن و نظر میدن. خب یکم با خوندن و دیدن این دست محتوا میشه فهمید که خیلی عمق ندارن.
حالا به این عمق نداشتن و سطحی بودنشون، بیاین موضوعات انگیزشی رو هم اضافه کنید. این دیگه یه چیزی میسازه که باعث میشه نشه اعتماد کرد. و متاسفانه تصویر این حوزه رو برای عموم مردم خراب میکنه. بهجای اینکه الان در مورد این افراد صحبت کنم، میخوام خود موضوع رو یکم باز کنم. و یه جورایی هدفم اینه که شاید تصویری که به اشتباه از موضوع رشد فردی، موفقیت و موضوعات انگیزشی ساخته شده رو درستتر نشون بدم.
این رو هم بگم که تمامی چیزایی که توی این مقاله میخونید برداشت و نظر شخصی خود من، بهعنوان دنبالکننده حوزه رشد فردیـه. خیلی هم خوشحال میشم که نظر شما رو هم بدونم. اینکه شما چطوری در مورد این موضوع فکر میکنید و نظرتون چی هست. دونستن نظرات مختلف به من کمک میکنه که در بررسیها و کارهای بعدی اطلاعات بیشتری برای ارائه داشته باشم. بریم سراغ بازتعریف رشد فردی.
تعریف رشد فردی
در حال حاضر ما یک تعریف به نام رشد فردی داریم که یک سری شاخههایی داره که این مفهوم رو شکل میدن. دستهبندیهایی که هست رو من بر اساس دستهبندی موضوعی کتابها معرفی میکنم. چون از دل همین کتابها محتواهای دیگه درمیاد. اول از همه یه تعریف کتابی از رشد فردی یا توسعه فردی داشته باشیم.
[megadl]رشد فردی مجموعهای از کارهاس که به ما کمک میکنه خودمون رو بیشتر بشناسیم. توناییها یا مهارتهایی که داریم رو بهکار بگیریم یا حتی روی یک مهارت جدید کار کنیم. تا به واسطه این مهارتها بهسمت اهدافمون بریم. براشون تلاش کنیم و متوقف نشیم. در این مسیر کیفیت زندگیمون رو بالا ببریم و باز هم تلاش کنیم تا به موفقیت برسیم. موفقیت در کسب و کار و زندگی. در نهایت رشد فردی قراره به اعتماد بهنفس و افزایش رضایت ما از زندگی کمک کنه.[/megadl]
تاریخچه رشد و توسعه فردی
رشد فردی چیز جدیدی هم نیست. در دینهای ابراهیمی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام که اعتقاد به خدا و روز داوری دارن و همین طور دینهای هندی مثل آیین هندو و بودا که متفاوت فکر میکنن و باور به یه سری سنتهای منطقهای دارن، یک سری مفاهیم مشترک دیده میشه که خیلیها اون رو منشا موضوعات رشد فردی میدونن.
توی این دو مدل دین و آیین اعتقادی که تفاوتهای اساسی با هم دارن، هدف نهایی داشتن، بهتعالی رسیدن انسان، به دنبال معنای زندگی رفتن و از این جور چیزا دیده میشه. و این موضوعات خیلی متفاوت نیستن با تعریفهایی که الان از رشد فردی میشه.
این مورد نشون میده که کلا انسان همیشه یک سری دغدغه از جنس موضوعاتی که الان تو حوزه رشد فردی مطرح میشن، داشته. و این رو هم باید بهش توجه داشته باشیم که همه ما به رشد فردی نیاز داریم. و همه شاید حالا آگاهانه هم نباشه ولی به دنبال رشد فردی هستن. مثلا کسی فکر نکنم باشه که نخواد تمرکزش بیشتر بشه یا منظم باشه و به همه کاراش برسه. این برمیگرده به همون چیزی که اول گفتم. رشد فردی کاملا به همه کارهای زندگی ما مربوط میشه.
الان یک سری شاخههای اصلی رشد فردی رو میخوام معرفی کنم تا بهتر متوجه موضوع بشیم. فقط وقتی اونا رو معرفی میکنم حواستون به این نکته باشه که چقدر پراکندگی موضوعی دارن و چه تخصصهایی رو شامل میشن و بعد تصور کنید که چقدر ساده افراد میان بهعنوان نویسنده و مربی و مشاور رشد فردی در همه این مسائل نظر میدن و کتاب مینویسن.
شاخههای اصلی رشد فردی
۱) خویشتنآگاهی
دو تا از مهمترینها شاخهها که از روانشناسی و فلسفه میان، بهود خویشتنآگاهی و خودشناسیه. خویشتنآگاهی، خودآگاهی نیست. خویشتنآگاهی (Self-Awareness) خیلی ساده، قدرت این میشه که بتونید انتخاب کنید که به چی فکر کنید و به چی فکر نکنید. یعنی مثلا از بین کلی فکر که تو سرتون هست کدوم رو الان پردازش کنید و کدوم رو نادیده بگیرید. این میشه خویشتنآگاهی.
۲) خودشناسی
خوشناسی (Self-Knowledge) معنیش واضحتره. یعنی اینکه بتونید یه تعریفی از خودتون داشته باشید. مثلا بگید که من کی هستم، الان در چه موقعیتیم و میخوام به کجا برسم. این میشه خودشناسی. حالا ارتباطش با رشد فردی از نقطه «الان در چه موقعیتم» تا نقطه «میخوام به کجا برسم» هست. یعنی رشد فردی کمک میکنه که بتونید در مسیر رسیدن به جایگاهی که میخواید قدم بردارید. این از این دو مورد اصلی که شد خویشتنآگاهی و خودشناسی.
۳) بهبود مهارتها/یادگیری مهارت جدید
موضوع دیگه بهبود مهارتها یا یاد گرفتن مهارت جدیده. یعنی هر مهارتی که دارید رو اونقدر تقویتش کنید تا به مرحله تخصص برسید در اون مهارت. حالا در کنار مهارت قدیمی، بهدنبال مهارتهای جدید هم میتونید باشید و خودتون رو محدود به یک مهارت نکنید. یه کتاب هم بهنام «چگونه همهچیز باشم» (How to be Everything) هست که دقیقا در همین مورده. افراد فعال تو حوزه رشد فردی فکر کنم اینجا رو خیلی روش تمرکز کردن و سعی کردن همه چیز باشن. برای همینه که در مورد همهچیز میدونن! فقط چیزی که نمیدونن اینه که وقتی همهچیز باشن، عمق همهچیزشونم کم میشه. اینم از مهارت.
۴) استفاده حداکثری از پتانسیل
مورد بعدی مربوط به استفاده حداکثری از پتانسیل و توانِ. با روشها و تکنیکهایی سعی میشه که افراد رو تشویق به کار بیشتر کنن. کار بیشتر هم یه جورایی غلطه، در اصل به اثربخشی بیشتر رسیدن هست. تو این مورد سعی میشه که آدم هوشمندانهتر کار کنه. موضوعات الویتبندی کارها و یک سری برنامهریزیها توی این شاخه تعریف میشه. یک بخش مهم دیگه رشد فردی رو هم معرفی میکنم بعد بقیه خیلی سریعتر میگم چون در این قسمت قراره فقط خیلی کلی با بخشهای اصلی رشد فردی آشنا بشیم و هدف گفتن یک سری مقدمه برای بررسی سه کتاب این فصل هست.
۵) افزایش کیفیت زندگی
افزایش کیفیت زندگی مورد مهم بعدی در رشد و توسعه فردیه. یک سری کتابها که در خصوص کیفیت زندگی و افزایش رضایت از زندگی هستن رو شاید با عنوانهای خودیاری هم ببینید. خودیاری معادل فارسی Self-help هست و مرتبط با همین حوزه رشد فردیه و چیز جداگونهای نیست. در بالا بردن کیفیت زندگی، بحث مدیریت زمان خیلی پر رنگه. استفاده درست از زمان و تقسیمبندی زمانهای زندگی موضوعاتی هستن که در این شاخه مطرح میشن. یکی از کتابهایی که قرار بود در همین فصل بهش بپردازیم کتاب Master your Time Master Your Life بود که اگر کاورهای فصل سوم پادکست رو دیده باشید، این کتاب تو عکسا بود ولی در نهایت جایگزین شد اما چون کتاب مهمی در همین موضوع افزایش کیفیت زندگی و مدیریت زمان هست، حتما در آینده به سراغش میریم.
۶) مدیریت مالی، سلامت، اعتماد بهنقس و…
خب خیلی سریع من دیگه بقیه موضوعات زیرمجموعه رشد فردی رو هم معرفی میکنم تا رد بشیم از این موضوع. مدیریت مالی و بهبود سطح درآمد و جایگاه اجتماعی از موضوعات پرطرفدار رشد فردی به حساب میاد. افزایش بازدهی کاری و بهتر کار کردن در یک شغل رو هم داریم. به سمت زندگی سالم رفتن و ورزش کردن و ساخت یک بدن سالم هم از موضوعات دیگهی رشد فردیه. اعتماد بهنفس، فن بیان، خجالت نکشیدن، یکم زبان بدن و متقاعد سازی و از این جور چیزا هم جز رشد و توسعه فردی هستن. حالا باز موضوعات دیگهای هم هست که اشاره نمیکنم فقط یک سری از مهماشو خواستم بگم که نسبت به موضوعات کلی رشد فردی اطلاع داشته باشید.
هدف رشد فردی
حالا که موضوعات اصلی رشد فردی رو مشخص کردیم، میخوایم به سراغ هدف اون بریم. خیلی مشخص و خیلی واضح، هدف رشد فردی رسوندن من و شما به موفقیته. موفقیت توی همه جنبههای زندگی.
در اصل یعنی بتونید تو اون موضوعاتی که معرفی کردم به بهترین و بالاترین درجه برسید. در کتابها و مقالات و کلا هر مدل محتوایی، افراد سعی میکنن این مسیر رو به ما نشون بدن و ما رو به اصطلاح در مسیرش قرار بدن. به همین خاطر خیلیها برای اینکه عموم مردم بدونن قراره چکار کنن، میگن مربی موفقیت و یا چیزهای دیگه مثل این. حالا این خیلی برای گول زدن مردم نیست اما چندتا نکته وجود داره که واقعا در خیلی مواقع به مرحله گول زدن مردم هم میرسه. سه تا مورد هست که خودم اونا رو به ارزشگذاری غلط کتاب، ادعا زیاد و انگیزه توخالی، نامگذاری کردم که الان هر کدوم رو معرفی میکنم.
گول زدن مردم با ۳ مورد
یک) ارزشگذاری غلط کتاب
این چیزی که الان میگم بر اساس تجربه خودم هست و به این نتیجه رسیدم که افراد فعال تو حوزه رشد فردی و موفقیت یه ارزش اشتباه دارن به کتابها میدن. از همون ناپلئون هیل با کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید سال ۱۹۳۷ که یه جورایی این جریان رو شروع کرد تا همین ۱۰ ۲۰ سال اخیر، که خیلی این کتابها مورد توجه قرار گرفتن و تقریبا همیشه جز پرفروشترینها بودن. یه اتفاقی افتاده. کتابها برای این افراد خیلی با ارزشن. و این ارزش رو دارن تبلیغ میکنن.
منظورم اینه که هر محتوایی رو که یکی بیاد بنویسه و چاپ کنه و به صورت فیزیکی در قالب یک کتاب منتشر کنه، این رو خیلی چیز مهمی میدونن. و اینکه میگم این رو دارن تبلیغ میکنن به این خاطره که این افراد همیشه پشت هم هستن و خیلی زیاد و حتی افراطی از کتابهای هم تعریف میکنن.
امکان نداره یکی از کتابهای برایان تریسی رو باز کنید، یکی دو صفحه فقط تعریف و تمجید نبینید. همون اول کتاب هم میزارن. حتی بعضی وفتا روی جلد اصلی کتاب نقلقول از یکی که تعریف کرده رو مینویسن. پشت جلد هم به همین شکل، پشت سر هم یه طوری از کتاب تعریف میشه که انگار بهترین کتاب دنیاس واقعا. حالا تو ترجمههای فارسی معمولا این چیزا رو حذف میکنن ولی خب روی نسخههای اصلی کتاب همیشه هستن.
با این تعریف بازیا به مخاطب این رو منتقل میکنن که چقدر کتابهای ما با ارزشه. و خودشونم حالا یا اینطوری واقعا فکر میکنن یا اداشو درمیارن که هر چیزی که تو کتابهای ما هست حتما درسته و خیلی چیز مفیدیه. به این شکل ارزش میدن به کتابها. و وقتی مخاطب هم این کتابها رو دستش میگیره و میبینه چقدر همه ازش تعریف کردن، این ذهینت براش بهوجود میاد که واقعا همینطوره، این کتابها خیلی با ارزشن.
این چیزی هست که من بهش میگم ارزشگذاری غلط کتابها. یعنی قرار نیست چیزی که در قالب یک کتاب منتشر شده حتما محتوا ارزشمند و با کیفیتی داشته باشه. این تعریف کردنا و جو ساختن برای کتابها فقط مربوط به بازاریابی اوناست و هیچ ربطی به کیفیت کتابها نداره. سود و نفع همه نویسندهها و فعالهای این حوزه اینه که همه کتابهای رشد فردی و موفقیت به فروش برسن و در تعداد بیشتری چاپ بشن، پس خیلی خوب و محکم همیشه پشت هم هستن.
دو) ادعا زیاد
این خیلی مشخصه دیگه. کتابهای رشد فردی رو بیشتر کسایی دارن مینویسن که انگار میخوان بیشتر بفروشن. اول از همه خیلی عنوانهای کتابها مثل تیترهای مجله شده، تازه از اون زرداش. و دوم اینکه روی کتابها خیلی جملههای تحریک کننه مینویسن. به موفقیت برسید.
یک قدمی موفقیت، این کتاب درآمد شما رو ۱۰ برابر میکنه و از این جور چیزا. خیلی بیشتر از اون چیزی که واقعا کتابها هستن، نویسندههاشون ادعا میکنن که هست. دیگه خیلی توضیح نمیخواد طبیعیه که شما با خوندن یک کتاب قرار نیست موفق بشید و این قدر همهچیز ساده نیست.
سه) انگیزه توخالی
مورد آخر انگیزه توخالی. انگیزه توخالی مثل پول بدون پشتوانه س. ما به انگیزه نیاز داریم. حتما هم نیاز داریم. اصلا باید یه چیزی باشه که ما رو به سمت کاری بکشونه. اما انگیزههای هرکی متفاوته و ما انگیزه کلی نمیتونیم بدیم به همه. بگیم بیاین من سخنرانی دارم توش ۱۰ تا انگیزه میدم. اینطوری نمیشه ولی مثل اینکه این اتفاق داره میافته. و از دل رشد فردی یک سری افراد با عنوان سخنران انگیزشی (Motivational Speaker) دارن کار میکنن.
خیلی جالبه آنتونی رابینز یکی از نویسندههای موفقیت و همین سخنرانهای انگیزشیه، الان پسرش هم اومده سخنران انگیزشی شده. بعد پسرش سخنران انگیزیشی برای کوچکتراس مثلا فقط جوونا. این رو میگم خیلی جالبه. یعنی برای انگیزه دادن هم ردهبندی سنی گذاشتن.
همین کارها و حرفاشون یه جورایی مثل تعریف شبه علم میمونه. حتی من خیلی تعجب میکنم در این سال و در این زمانی که هستیم خیلیهاشون به قدرتهای ماورائی و بخواید حتما میشه و تصورش کنید دو روز دستتونه و از این حرفا واقعا اعتقاد دارن. نه فقط اون آمریکایی معروفا، تو ایرانم من دیدم حرف از نیروهای طبیعت دست به دست هم میدن و از این چیزا میزدن و خیلی هم جدین. حالا بدتر از این حرفا، در اصل نکته عجیبش اینکه چقدر استقبال میکنن مردم همه جای دنیا از این جور حرفا. که همه جز همین انگیزه دادن و این چیزا هستن که من اسمشون رو گذاشتم انگیزه توخالی.
سال ۲۰۱۵ تحقیقاتی هم شده مثل اینکه این جور محتوا برای یک سری از افراد مثل ماده مخدر میمونه و بهش اعتیاد پیدا میکنن و هی میخوان بیشتر بشنون و بیشتر بخونن. به همین خاطره که همیشه این دست کتابا پرفروشن و سالنهای مختلفی که این افراد میرن و برنامه دارن همیشه پر میشه. در مورد پر فروش بودن هم بگم که مثلا همون کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید تا سال ۲۰۱۶ بیشتر از ۱۰۰ میلیون نسخه در دنیا فروخته بود. و هنوز هم داره میفروشه و تو ایران هم جز کتابهاییه که همیشه تجدید چاپ میشه.
اینم از توضیحات مربوط به خود رشد فردی و کتاب ها و افرادی که دارن تو این حوزه فعالیت میکنن. حالا در بخش انتهایی این قسمت به یک سوال مهم میخوایم برسیم.
کتابهای رشد فردی بخونیم یا نه؟
جوابش واقعا هم آره هم نه. اما یک چیز اگر بخوام بگم، میگم آره. خوندنشون از نخوندن بهتره. الان در این خصوص بیشتر توضیح میدم.
ببیند فرض کنید یه کتابی هست به نام آموزش فضانوردی و شما اون رو خریدید. به نظرتون آیا با خوندن این کتاب میشه فضانورد شد یا نه؟ قطعا نمیشه. این کتاب شما رو فضانورد نمیکنه. اما یک سری نکاتی تو کتاب هست که حتما فضانوردها اونا رو میدونن! میخوام این رو بگم که ما توی نقطه a هستیم و میخوام به نقطه b بریم.
یک کتاب ما رو اصلا نمیتونه برسونه. اما این کتاب به شرطی که در ادامه میگم، میتونه یک دید از مقصد به ما بده. ما وقتی تو نقطه a هستیم از این نقطه به b نگاه میکنیم. و ممکنه اون قدر نقطه b برامون جذاب و تحریک کننده باشه که مسیر رسیدن بهش رو نتونیم درست ببینم.
مثلا شما فرض کنید b نوک قلهس. ما وقتی این پایینیم جذب نوک قله میشیم. حالا یک کسی اگر بیاد با کتابش از نقطه b به نقطهای که ما هستیم نگاه کنه. زاویه دیدش کاملا متفاوته. اون میتونه مسیر رو بهتر و واقعی تر نشون بده. و خوندن کتاب واقعا اینجا مفیده. حالا چندتا نکته هست که مربوط به اینه که چه کتابی میتونه این دید رو داشته باشه؟ در این مورد باید نویسنده کتاب رو بشناسیم.
باید نویسندههای کتابها رو بشناسید
شما میتونید پادکست چنل بی رو گوش بدید یک قسمت داره در مورد زندگی ناپلئون هیل صبحت میکنه، این آدم درآمد خودش از فروش کتابهایی که به مردم میگه چطور پول در بیارید. یعنی پول خود آدم از کار درنیومده. در اصل نسخهای که داره میده برای مردم که این کارها رو کنید تا به پول و موفقیت برسید رو خودش طی نکرده. با فروش نسخه پول دراورده. خود ناپلئون هیل ۱۹۷۰ از دنیا رفت ولی بعد از اون کلی ناپلئون هیل دیگه اومده. تو ایرانم دقیقا مثلش رو داریم و این روند اینجا در جریانه.
۱) کسانی که یککاری کردن و در مورد همهچیز حرف میزنن
اول پادکست درباره اینکه افراد میان در مورد همه چیز نظر میدن و حرف میزنن گفتم. بدونید که هرچی دایره موضوعاتی که در موردش حرف میزنن بزرگتره، عمق اطلاعات و شاید اینطوری هم بشه گفت که سوادشون کمتره. اینا معمولا هر جا هم که تو خود موضوع کم میارن هی بحثهای انگیزشی رو بیشتر میکنن. کلا انگیزه نباید از بیرون اینطوری که الان هست وارد بشه. حتما باید یه چیزهایی باشه یه کدهایی به ما بده ولی باید خود آدم بهش برسه. یعنی انگیزه تو خود ما باید شکل بگیره. پس حواستون به این نکته باشه.
اما یه چیز هم دیگه هست، یک سری باز در مورد همهچیز حرف میزنن ولی قبل از اینکه کتاب بنوسین و وارد این حوزه بشن، یه کاری کردن. مثلا دارن هاردی که در همین فصل پادکست میریم سراغش، قبل از نوشتن کتاب، ناشر مجله موفقیت بوده. حالا خواستم بگم که همه از اول در مورد همهچی حرف نمیزنن، بعضیها یه کاری قبلش کردن بعد میان یهو در مورد همه چی حرف میزنن.
۲) کسانی که متخصص هستند و در مورد یکچیز حرف میزنن
نکته دیگه باز به همین قبلی ربط داره، دنبال نویسندههایی باشید که تخصصی مینویسن. یک کتاب با موضوع کلی رشد فردی و تحول زندگی و این حرفا فایده نداره. اما برعکس کتابی که تخصصی در مورد یک حوزه خاصِ رشد فردیه، این با ارزشه. نویسنده این جور کتابا معمولا خودشون دانشگاه درسش رو خوندن یا اصلا استاد دانشگاه هستن یا حداقل چندین سال در مورد موضوع تحقیق کردن و مقاله دارن. وقتی این افراد میان کتاب مینوسن و مثلا در مورد عادت صحبت میکنن در مورد طرز فکر صحبت میکنن، کلا جنس کتابهاشون با بقیه رشد فردیها فرق میکنه. حتی یه بار علمی هم دارن بعضیاشون. پس باید اول اون شاخههای رشد فردی که گفتم رو بشناسید، بعد برید دنبال متخصصهای هر کدوم و کتابهای اونا رو بخونید.
۳) کسانی که هیچکاری نکردن و در مورد همهچیز حرف میزنن
به عنوان نکته آخر این رو هم بگم که نباید تو دام نویسندههایی که معلوم نیست از کجا اومدن بیوفتید. همونطور که گفتم یه سریا یه کاری کردن قبلا و بعد میان در مورد همه چیز حرف میزنن، این یک دسته نویسندهس. یک سری متخصص یک چیزی هستن این دسته دوم. دسته سوم کلا چیزی نیستن. دیدن فضای رشد فردی خیلی داغه کتابا پرفروشن و همه توجه میکنن، اومدن همینطوری کاغذ برداشتن و نوشتن.
الان زیاد از این نویسندهها داریم. و خودشون هم به واسطه اون چیزی که اسمش رو گذاشتم ارزش غلط کتاب، فکر میکنن چون کتاب نوشتن خیلی کار مهمی کردن و چیزی که منتشر شده، حتما درسته و تاثیرگذاره. کتابهای این افراد هیچ ارزشی نداره. کتابهای رشد فردی یه ساختار کلی دارن که حالا در ادامه فصل که به خود کتابها برسیم معرفیش میکنم کامل. این نویسندهها دقیقا بر اساس همین چارچوب و ساختاری که هست یه موضوعی انتخاب میکنن و مینوسن.
همه این توضیحات رو گفتم که در نهایت اعلام کنم فصل سوم پادکست فوربو قراره در مورد سه کتاب از سه مدل نویسنده رشد فردی باشه. نویسندهای که یه کاری کرده و در مورد همهچیز حرف میزنه. نویسندهای که استاد دانشگاس و تخصصی حرف میزنه. و نویسندهای که هیچکاری نکرده و در مورد همهچیز حرف میزنه. بهترتیب قراره به کتابهای اثر مرکب از دارن هاردی، طرز فکر از کارول دوک و قانون ۵ ثانیه از مل رابینز بپردازیم.
فصل سوم پادکست فوربو توسط «کاوهنگار» حمایت شده است
کاوهنگار با ارائه وبسرویس پیامک و تماس صوتی پیشرفته برای توسعه دهندگان، امکان ارسال و دریافت پیامک و برقراری تماس اینترنتی را در اغلب سرویسهای نرمافزاری مهیا میکند.
فصل سوم پادکست فوربو یک فصل کوتاه در مورد کتابهای رشد فردی هست و از هفته آینده پخش قسمتهای بررسی کتاب اون شروع میشه. قسمتها هم هر هفته پنجشنبهها منتشر میشن. در پایان ازتون میخوام که اگر محتوا پادکست رو مفید دونستید اون رو به دوستانتون هم معرفی کنید.
به پایان این مقاله از سایت فوربو رسیدیم. لطفا نظر خودتو در مورد رشد فردی برای ما ارسال کنید.
[megadesc]
حامی این مقاله سایت فوربو شوید
در صورتی که این مقاله برای شما مفید بود، میتوانید با انتخاب یکی از آیتمهای زیر، بهصورت کاملا اختیاری از فوربو حمایت کنید.
۲ هزار تومان | ۵ هزار تومان | مبلغ دلخواه
یا ما را در رسانههای زیر دنبال کنید
اینستاگرام | توییتر | تلگرام
[/megadesc]
جونه هرکسی که دوست داری دیگه اینجوری پادکست بیرون نده. صدایه لب دهنت هی وسط متن میومد. ببین چقدر به منی که گوش میدم فشار اومده که اومدم اینجا دارم نظر میدم.
خواهشا ی حرکتی بزن درست بشه. هم دارم دوست داره گوش بده هم اینجوری میخوره تو ذوقش
سلام، خیلی خیلی ممنونم از اینکه نظرتون رو ارسال کردید.
بله درست میگید، صدا مشخصی از حرکات دهان میاد. توجه نکرده بودم. حتما مطمئن باشید در ضبط قسمتهای بعدی این نکته رو بررسی و حل میکنم.
بازم ممنون بابت دقتنظر و کامنت گذاشتن در سایت بابت این موضوع.