نزدیک شدن و رقابت کردن با پلیر اصلی بازار ترسناکه و در نگاه اول غیر ممکن بهنظر میرسه.
یه شرکت بزرگ اجاره فیلم توی آمریکا با ۹ هزار شعبه فیزیکی مجبور میشه اعلام ورشکستی کنه. چون یه بازیکن جدید جاشو گرفته. بازیکنی که فیلمها رو توی پاکتهای قرمز برای مشتریها پست میکرد، حالا خودش تبدیل به پلیر اصلی شده. بازیکن قدیمی بلاک باستر و بازیکن جدید نتفلیکسه.
نتفلیکس از اجاره DVD فیلم به ساخت فیلم و سریال رسید و راهش به اسکار و جوایز سینمایی باز شد. باعث شد همهی شعبههای بلاکباستر تعطیل بشن، به جز یکی که الان مکانی برای یادبود بلاکباستره. اگر دوست داشتید ببنید اونجا چه جوریه، مستندش رو میتونید توی نتفلیکس ببینید.
این قسمت از فوربو با حمایت «افراک» منتشر میشه.
آژانس تبلیغات آنلاین افراک | پریمیر پارتنر گوگل
محتوای این مقاله رو در قسمت ۱۰۹ پادکست فوربو گوش کنید.
داستان نتفلیکس یکی از داستانهای جذاب توی دنیای کسب و کاره به خاطر اینکه بالاپایینهای زیادی داشته و چیزهای مختلفی رو تجربه کرده. توی طول عمرش تحول تکنولوژیهای مختلف رو دیده و جز شرکتهایی بوده که قبل ترکیدن حباب .com فعال بوده و بعدش هم تونسته خودش رو حفظ کنه.
نتفلیکس زمانی که ایدههای اولیهش داشت شکل میگرفت، فیلمها روی نوار VHS ذخیره میشدن و به فروش میرسیدن. چیزی که شاید الان بعضی از شنوندهها اصلا ندونن که چیه. یعنی سنشون به اون دوران نخوره. من خودمم راستش سنم نمیخوره خیلی ولی دیدم از نزدیک که چطوری بوده و چطوری کار میکرده.
VHS درواقع نسل قدیمیتره CD و DVDه. که خیلی از CD و DVD گرون تر بود. در زمان داستان ما فیلمهایی که روی VHS بودن، ۸۰ دلار به فروش میرسیدن و هنوز فیلم دیدن توی سینما خیلی روش راحتتر و بهصرفهتری برای مردم بود تا اینکه بخوان یه نسخه از اون رو برای خودشون داشته باشن.
توی دوران شکلگیری نتفلیکس علاوه بر VHS اینترنت هم هنوز به شکل امروزش نیست. گوگل هنوز وجود نداره، شبکههای اجتماعی ساخته نشدن و اینترنت پر سرعت نیست. هنوز DSL و ADSL نیومده و با Dial-up باید به اینترنت وصل میشدن.
دارم از سال ۱۹۹۷ صحبت میکنم، سالی که ایدههای چیزی به اسم نتفلیکس داره شکل میگیره.
شخصیتهای اصلی داستان ما، همبنیانگذارهای نتفلیکس، مارک رندولف و رید هستینگس هستن و قراره داستان کارهایی که کردن رو مرور کنیم. نتفلیکسی که الان فکر میکنم همه شما با اون آشنا هستید و فیلمها و سریالهای اون رو دیدید.
نتفلیکس بیشتر از اینکه الان به عنوان یک پلتفرم استریم فیلم و سریال شناخته بشه، به عنوان یک سازنده و تولید کننده محتوای سینمایی و تلویزیونی شناخته میشه. تولیدکنندهای که مخصوصا سریالهای اون تبدیل به ترندهای اول دنیا میشن و همه درمورد اونا صحبت میکنن.
حتما اسم سریالهایی مثل Stranger Things، Squid Game، Black Mirror، ۱۳ Reasons Why و چیزای دیگه رو شنیدید. اینها سریالهایی هستن که خود نتفلیکس اونا رو تولید کرده.
شروع این جریان با سریال House of Cards بود. سریالی که با سرمایه ۱۰۰ میلیون دلاری ریسک بزرگ نتفلیکس تو سال ۲۰۱۱ به حساب میوید. درمورد اینکه چی شد که نتلفیکس به سمت تولید فیلم و سریال رفت جلوتر توضیح میدم ولی همینجا بدونید این کار تبدیل به یکی از مهمترین عوامل موفقیت نتلفیکس شد.
شرکتی که الان حدود ۲۵۰ میلیون مشترک فعال ماهانه داره و همچنان مشغول ساخت و پخش فیلم و سریال توی دنیا به زبانهای مختلفه. شرکتی که اولین بار با پاکتهای قرمز معروفش برای مشتریها دیویدی فیلم برای اجاره میفرستاد.
این قسمت فوربو بعد از قسمت قبلی که مربوط به رد بول بود، دومین قسمتیه که داره به داستان یه کسب و کار میپردازه و امیدوارم که براتون جذاب باشه.
خوشحال میشم که فوربو رو برای دوستانتون هم بفرستید و بهشون معرفی کنید. نظرتون هم درمورد این قسمت میتونه به من توی ادامه مسیر پادکست کمک کنه. حتما کامنتتون رو میخونم و بهش جواب میدم. توی قسمت توضیحات هم لینکهای مربوط به سایت فوربو، یوتوب فوربو و شبکههای اجتماعی قرار گرفته که اگر دوست داشتید میتونید بهش سر بزنید و فوربو رو توی سوشال مدیا هم دنبال کنید.
بریم باهم داستان نتلفیکس رو بشنویم. نتلفیکس: از پاکت قرمز تا فرش قرمز.
تاریخچه و شکلگیری ایده نتفلیکس
مارک رندولف روی مبل توی خونش نشسته و به تبلیغهای تلویزیون نگاه میکنه. اون دنبال ایدهس. دنبال یه چیزی که بتونه باهاش کسب و کار خودش رو داشته باشه. یه کسب و کار آنلاین.
مارک موفقیت شرکت آمازون رو دیده. آمازون توی سال ۱۹۹۷ فقط کتاب میفروخت و یک فروشنده آنلاین کتاب بود. مردم از اون ایده استقبال کرده بودن و نشون داده بودن که دوست دارن آنلاین چیزی سفارش بدن.
مارک رندولف هم دنبال ایدهای بود که کسب و کار آنلاین خودش رو راهاندازی کنه. کنار مبل، دفترچه کوچک خودش رو برداشت و به ایدههایی که توی اون نوشته بود فکر میکرد.
یه نگاهش به دفترچهس، یه نگاهش به سمت تلویزیون. ایدههای مختلفی رو توی دفترچه نوشته، از ایده فروش آنلاین غذای سگ تا تخته موجسواری. ولی هیچ کدوم اونقدر ایده قویای نیست که بتونه اون رو به کسی ارائه بده.
چرا درواقع به یک نفر این ایدهها رو گفته. رید هستینگس. کسی که به نوعی یکی از مدیرهای مارک به حساب میاد. مارک توی یکی از شرکتهایی کار میکنه و رید بنیانگذار و سرمایهگذارشه و به مارک گفته که اگر ایدهای برای یه کسب و کار آنلاین داشته باشه، حاضره روش سرمایهگذاری کنه.
کسب و کار رید توی حوزهی نرم افزاره و اونقدر با دنیای کامپیوتر و اینترنت غریبه نیست. آمازون رشد کرده و داره بزرگ میشه و این رو هم رید و هم مارک بهخوبی میدونن.
مارک همینطور که به دفترچه خودش نگاه میکنه و اون رو ورق میزنه. نگاهش به VHS انیمیشن علاءالدین میوفته که برای دختر سه سالش گرفته بود. اون VHS رو اجاره کرده بود از بزرگترین شرکت اجاره فیلم یعنی بلاک باستر.
بلاک باستر کلی شعبه توی سراسر آمریکا داشت و هر کس میتونه بهش سر بزنه و فیلم اجاره کنه، ببینه اون رو و بهش برگردونه. VHSهای فیلم هر کدوم ۸۰ دلار قیمت داشتن و به شکلی نبود که مردم عادی بتونن آرشیوی از اونا رو برای خودشون داشته باشن. به همین خاطر بازار اجاره فیلم خیلی داغ بود.
نگاه مارک به VHS و دفترچه کوچک توی دستش ایدهی جدیدی رو به ذهن اون میرسونه. سایتی برای اجاره فیلم به صورت آنلاین. سایتی که توش مردم بتونن فیلمی که میخوان رو بدون اینکه از خودنشون بیرون برن سفارش بدن و توی صندوق پستی جلوی خونشون تحویل بگیرن.
ایده جالبی به نظر میرسید و رید هم ازش استقبال کرد. رید به مارک میگفت که همیشه دنبال ساخت محصولی باش که مردم حاضر باشن هر روز بابتش هزینه کنن. تخته موج سواری چیزی نیست که مردم همیشه تقاضای اون رو داشته باشن. ممکنه یه بار بخرن و دیگه هیچ وقت اون رو عوض نکنن.
ولی اجاره فیلم اینطور نبود. مردم به سینما و فیلم علاقه دارن و این میتونست ایده جذابی باشه. ولی یه مشکل بزرگ داشت و اون هم مربوط به ویژگی فیزیکی VHS میشد. نوارهای VHS سنگین و بزرگ بودن و ارسال اونا از طریق پست کار سختی بود.
هم ممکن بود نوارهای توی حمل و نقل شکسته بشن و هم اینکه به خاطر وزنشون هزینه ارسال بالایی داشته باشن. و این ارسال یکبار هم اتفاق نمیوفتاد. درواقع مارک ایدهش این بود که برای مردم فیلم VHS رو ارسال کنه، مردم اون رو نگاه کنن و دوباره فیلم رو پست کنن.
هزینه بالا ارسال نوار VHS به صرفه به نظر نمیرسید و درست هم بود. ارسال VHS جواب نمیداد ولی داستان ما توی دورهای که VHS آخرین روزهای عمرش رو داره سپری میکنه.
از شرق از ژاپن حلقهی باریک و جذابی داره همهگیر میشه که قراره بازی رو عوض کنه.
مارک توی روزنامه با این تکنولوژی جدید آشنا میشه. DVD چیزی که کوچکتر و سبکتر از VHS هست و به راحتی حمل میشه. دوباره ایده سایت اجاره آنلاین فیلم توی سر مارک شکل گرفت.
اگر ایده پست کردن فیلم به خاطر نوار VHS ممکن نبود، با DVD قضیه فرق میکرد. مارک و رید هردوشون موافق بودن که میتونه ایده جذابی برای یه کسب و کار آنلاین باشه. مارک یه DVD موسیقی خرید و اون رو با پست به خونه رید ارسال کرد. میخواست مطمئن بشه که سالم به دست رید میرسه یا نه. مارک استرس زیادی داشت. توی خونه دوباره دفترچه ایدههاشو برداشت و اون رو بالا پایین کرد. کانالهای تلویزیون رو عوض میکرد. صفحههای روزنامه رو تند تند ورق میزد. منتظر تماس بود. تماسی از رید که بهش بگه DVD سالم رسیده. رید هستیگس زنگ میزینه و میگه که:سالم رسید.
مارک و رید یه قدم به ساختن نتفلیکس نزدیک شدن.
راهاندازی و اجرا نتفلیکس
رید حاضر بود روی این ایده سرمایهگذاری کنه و مارک هم خیلی برای اون مشتاق بود. اونا تیمی رو شکل دادن. طراح سایت، مدیر مالی و کسی که بستههای پستی رو به اداره پست برسونه. یه دفتر هم گرفتن و خیلی ساده با لوازم معمولی و دستدوم شرکت رو آمادهی کار کردن.
شرکتی که هنوز اسم نداشت. توی یه جلسه و مارک و رید و بقیه کسایی که استخدام کرده بودن دوره هم جمع شده و پیشنهاد اسم دادن. هر کس پیشنهاد خودش رو گفت.
اسمهایی مثل Luna، Cinema Center، Videopix، Now Showing، Netflix و چیزای گفته شد. اونقدر اسم نتفلیکس اسم جذابی براشون نبود که بخوان همون اول انتخابش کنن. شاید میشه گفت تصادفی انتخاب شد، به خاطر اینکه دومین اون ثبت نشده بود. همون آدرس اینترنتی که توی نوار URL نوشته میشه.
از اونجایی که مارک قرار بود یه کسب و کار آنلاین رو راهاندازی کنه طبیعتا خیلی مهم بود که اسمی که میخوان برای کسب و کارشون بذارن، دومینش آزاد باشه. اینطوری شد که Netflix.com شکل گرفت.
اونا فیلمهای زیادی رو خریداری کردن و توی انبارشون نگه داشتن. الان تابستون ۱۹۹۸ه. یک سال از زمان ایدهپردازی اولیه تا روزی که سایت آنلاین بشه گذشته.
سایت نتفلیکس آماده شده بود برای اجاره و فروش فیلم دیویدی. قرار بود فیلمها رو با قیمت ۲۵ دلار بفروشن و با ۴ دلار اون رو اجاره بدن. طبیعتا ۴ دلار عدد خیلی منطقیتری برای مشتریها بود.
روز اول کاری نتفلیکس یه روز خیلی پر هیجان و پر استرس بود. چون که خیلی خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکردن مشتری داشتن. ۱۳۷ سفارش برای روز اول.
توی روزی که به خاطر ترافیک بالای سایت و تقاضا زیاد، سایت نتفلیکس از دسترس خارج میشد. اون موقع برای اینکه یک سایت آنلاین بشه، شرکتهای Hosting به شکل امروز وجود نداشتن. و اگر شرکتی میخواست سایت خودش رو داشته باشه، باید زیرساخت خودش تهیه میکرد. یعنی کامپیوتر و کیس بخره و اونا رو تبدیل به سرورهای سایت بکنه.
نتفلیکس از دسترس خارج شد و برای اینکه دوباره بتونن اون رو بالا بیارن، لازم بود که چندین کیس جدید خریداری بشه. این اتفاق اوفتاد و دوباره سایت بالا اومد ولی ۴۵ دقیقه بعد باز هم از دسترس خارج شد. باز هم به همون دلیل. ترافیک بالا سایت.
روز سختی بود و تعداد سفارشهایی که انجام شد بالاترین تعدادی بود که نتفلیکس میتونست اصلا سفارش ثبت کنه. چون جدا از ترافیک بالا سایت، اونا دیگه بسته پستی و چسب و چیزای مربوط به بستهبندی رو هم تموم کرده بودن. از ۹ صبح تا ۲ بعد از ظهر هر طوری که بود ۱۳۷ سفارش توی سایت نتفلیکس ثبت شد.
شروع خیلی موفقی برای مارک و رید بود. ایدهشون جواب داده بود و آدمهای زیادی بودن که دوست داشتن از سرویس اونا استفاده کنن. ولی یه اتفاق عجیب و غیرمنتظرهای توی سفارشها افتاد.
مارک ایده اولیهش اجاره DVD فیلم بود. ولی برای شروع اونا امکان فروش DVD فیلم رو هم توی سایت گذاشته بودن و مردم بیشتر از اینکه از اجاره استقبال کنن، از فروش فیلم استقبال کردن.
قرار دادن امکان ثبت سفارش اجاره ۴ دلاری در مقابل فروش ۲۵ دلاری چیزی بود که مارک فکر میکرد مردم رو بیشتر ترغیب کنه حتما فیلم رو اجاره کنن. و Business Model نتفلیکس هم قرار بود اینطوری باشه که مردم فیلمها رو اجاره کنن تا نتفلیکس بتونه از یک DVD فیلم بارها و بارها پول دربیاره و بلندمدت سود زیادی کنه. فروش فیلم شاید همون اول سود بیشتری رو به شرکت میرسوند ولی چیزی نبود که مارک به دنبالش باشه.
نتفلیکس یک محصول جدید رو برای فروش آنلاین آماده کرده بود. دیویدی فیلم آنلاین به فروش نمیرسید و کاری که نتفلیکس کرد، این بود که دسترسی مردم رو برای خرید راحتتر کرده بود. اونا ناخواسته داشتن یه محصول جدیدی رو ارائه میکردن. سرویس فروش فیلم آنلاین.
توی ماه اول نتفلیکس ۹۴هزار دلار تونست فروش داشته باشه که فقط هزار دلار از اون مربوط به اجاره فیلم میشد. ۹۳ هزار دلار آمار فروش فیلمهایی بود که توی نتفلیکس امکان خریدشون وجود داشت.
VHS رفته بود و DVD اومده بود. با قیمت کمتر و جذابیت بیشتر برای مردم. تازه DVD Playerها داشتن وارد خونههای مردم میشدن و قیمت پایینتر DVD باعث شده بود که رفتار جدیدی توی مصرفکنندههای فیلمهای سینمایی ایجاد بشه. اونا دوست داشتن که فیلمها رو برای خودشون داشته باشن و آرشیو کنن.
اینطوری شد که مارک و رید تصمیم گرفتن که بخش فروش آنلاین نتفلیکس رو به آمازون بدن. آمازون و جف بزوس که با فروش آنلاین کتاب رشد زیادی کرده بود، آمادهی اضافه کردن محصولات جدید به فروشگاه اینترنتی خودش بود. و اینطوری شد که توی همون سال اول فعالیت، همکاریای بین آمازون و نتفلیکس شکل گرفت.
مدل کسب و کار نتفلیکس
مارک و رید جلسهای با جف بزوس هماهنگ کردن و درمورد روشهایی برای همکاری صحبت کردن. قرار شد که به نوعی به هم لینک بدن. لینک فروش آنلاین فیلمها مستقیم از سایت نتفلیکس بره به صفحه فروش همون در آمازون.
اینطوری هر کسی که توی نتفلیکس میخواست روی گزینه خرید بزنه میرفت توی سایت آمازون و این خریدش از آمازون انجام میداد. قرار هم شد که توی صفحه فیلمها توی آمازون، بنری برای اجاره فیلم قراره بگیره که به سایت نتفلیکس بیاد.
همکاری جذابی به نظر میرسید ولی جذاب پیش نرفت. حداقل برای نتفلیکس. آدمهای زیادی از نتفلیکس به آمازون میرفتن و برعکسش خیلی کم اتفاق میوفتاد که باعث شد در نهایت این همکاری ادامه پیدا نکنه. مارک دنبال ایدههای جدید برای معرفی و پروموت کردن نتفلیکس بود و کارهای خلاقهای هم به کمک تیمش انجام داد.
یکی از اون کارها همکاری با تولیدکنندههای DVD Player بود. دستگاههای پخش DVD. اون موقع نتفلیکس تونست با شرکت سونی و توشیبا همکاریای رو داشته باشه و قرار شد توی جعبه دستگاههای DVD Player کد تخفیفی برای استفاده از نتفلیکس باشه.
اما این کار هم خیلی خوب پیش نرفت و چیزی که نتفلیکس رو تونست یه لول بالاتر ببره، تغییر دادن مدل درآمدزایی نتفلیکس بود. با سرویس Subscription یا اشتراک اجاره فیلم.
ایده اینطوری بود اول همه به صورت رایگان بتونن توی نتفلیکس ثبت نام کنن و یک ماه بدون هیچ هزینه فیلم اجاره کنن. اما موقع ثبت نام اطلاعات کارت بانکیشون رو هم وارد کنن. که بعد از یک ماه اگر آدما اشتراکشون رو لغو نکردن، به صورت خودکار اشتراک ماهانه فعال بشه.
این مدل کسب و کار چیزینه که امروز خیلی رایجه ولی خیلی از سایتها ازش استفاده میکنن. مدل کسب و کار Freemium چیزی که البته الان بهش میگن. اون موقع اسمی نداشت ولی نتفلیکس اون رو توی سایتش استفاده میکرد. یادمون هم باشه که داریم از زمانی صحبت میکنیم که تازه گوگل اولین نسخه خودش رو رونمایی کرده. سال ۱۹۹۸. و این ایدههای جدید توی مدل کسب و کار تازه داشتن آزمایش میشدن.
معرفی سرویس اشتراک اجاره فیلم چیزی بود که نتفلیکس رو خیلی بیشتر از قبل بین مردم محبوب کرد و باعث سرویس اجاره فیلمش به اون چیزی که تو ذهن مارک بود نزدیک بشه.
داستان نتفلیکس ۴ تا ویژگی مهم داشته که تونسته نتفلیکس رو به اینجایی که الان هست برسونه. اولینش این بود که ایده اجاره فیلم به شکل آنلاین و با پست خیلی ایده جذابی بود و متفاوت از بقیه و رقیبش یعنی بلاکباستر عمل میکرد و مورد استقبال قرار گرفت.
دومین ویژگی مهم و کاری که نتفلیکس انجام داد همین سیستم اشتراک اجاره فیلم بود که تا امروز هم به همون شکلی که توی سالهای قبل از ۲۰۰۰ بود داره ادامه پیدا میکنه. عضویت ۳۰ روزه رایگان و بعد سیستم حق اشتراک ماهانه برای دیدن فیلم.
میخوام خیلی سریع به دو ویژگی توی داستان برسم اما باید به اتفاق مهم توی داستان اشاره کنیم. سال ۲۰۰۰ و بحران کسب و کارهای اینترنتی و حباب .com
الان توی داستان نتفلیکس نمیخوام داستان ترکیدن حباب دات کام رو باز بکنم فقط خیلی خلاصه اگر بخوام بگم باید بگم که درصد بالایی از کسب و کارهای اینترنتی و آنلاین سال ۲۰۰۰ دیگه کارشون تموم شد. کسب و کار اینترنتی توی آمریکا خیلی جذاب شده بود پر سود شده بود و کلی سرمایه گذار داشت توی اون سرمایهگذاری میکرد همه مردم فکر میکردن اگر یک سایت داشته باشن میتونن کلی پول دربیارن و همینطور حباب بزرگ تر میشد و تا اینکه تو ۱۰ مارس ۲۰۰۰ این حباب به اصلاح ترکید و با خروج خیلی از سرمایهگذارها و ارزش سهامها به شدت افت کرد.
خیلی از کسب و کارها از بین رفتن و کسب و کارهای بزرگ ضرر زیادی کردن. نتفلیکس هم این وضعیت رو داشت و مجبور شد یک سوم کارمندای خودش رو تعدیل کنه. تامین سرمایه خیلی سخت شده بود و هزینهها بالا بود. اینجا بود که نتفلیکس مجبور شد وارد همکاری با رقیب بزرگ خودش یعنی بلاک باستر بشه. درواقع اول قرار بود که مارک و رید پیشنهاد همکاری توی اجاره آنلاین رو به بلاک باستر بدن. یعنی از منابع قدرت بلاک باستر و سرویس آنلاین استفاده کنن تا بتونن توی بازار زنده بمونن.
رید و مارک قراری رو با مدیرعامل بلاک باکستر و شرکای تجاریش هماهنگ کردن. جان آنتیاکو مدیرعامل بلاک باستر بود و از اونجایی کسب و کار خودش رو خیلی بزرگتر از نتفلیکس میدید و در اون زمان درست هم میدید. اصلا مایل به همکاری نبود و پیشنهاد خرید نتفلیکس توسط بلاک باستر مطرح شد. رید و مارک برای فروش کامل نتفلیکس به بلاک باکستر ۵۰ میلیون دلار رو پیشنهاد دادن که با حالتی تمسخر آمیز توسط بلاک باستر جان آنتیاکو و بقیه افرادی که توی جلسه بودن رد شد. مارک بعدا تعریف میکنه که بعد از گفتن پیشنهاد ۵۰ میلیون دلاری جان آنتیاکو با صدای بلند شروع به خندیدن کرد و همه به مارک و رید خندیدن.
برنامه توسعه کسب و کار
نتفلیکس هنوز از همون سرویس اشتراکی خودش استفاده میکرد و کم کم داشت جلو میرفت. پیشنهاد خریدش نتفلیکس توسط بلاک باستر به شکل بدی رد شده بود و امیدشون به آینده داشت کمتر میشد. ولی خبرهایی بود از دنیای اینترنت. از نسل جدید اینترنت که سرعت بیشتری داشت.
اون موقع مارک ایدههای استریم ویدیو رو هم داشت. اینکه دیگه نیاز باشه که پاکتی برای مشتری ارسال بشه. بعد اون فیلم رو ببینه و دوباره توی پاکت بذاره و برش گردونه. فیلم آنلاین پخش بشه. توی تلویزیون، کنسول بازی، موبایل و کامپیوتر.
اومدن اینترنت DSL و ADSL فضا رو داشت برای یه سرویس جدید توی نتفلیکس آماده میکرد. اشتراک آنلاین فیلم برای تماشا فیلم بدون ارسال و بسته پستی. طرحی که داشتن این بود مردم بتونن فیلم و سریالها رو آنلاین روی دستگاههای خودشون تماشا کنن.
البته یکم سریع رفتیم جلو. برگردیم عقب جایی که مارک رندولف همبنیانگذار نتفلیکس، نتفلیکس رو ترک میکنه. این اتفاق توی سال ۲۰۰۲ میوفته زمانی که سهام نتفلیکس عمومی میشه و سهامدارهای جدید وارد بازی میشن.
مارک با سرمایهگذارهای جدید مشکلی نداشت، نکتهای که وجود داشت این بود که زمانی که یه کسب و کار IPO میشه به اصلاح یعنی وارد بورس و سهامدارهای خارج از شرکت واردش میشن، باید فقط به درآمدزایی فکر کنه و سودآور باشه.
مارک ۲۰۰۲ نتفلیکس رو ترک میکنه. نتفلیکس با تبلیغات و همکاریهای تجاری به رشد خودش ادامه میده تا اینکه بلاک باستر طرح اونا رو برای اجاره پستی فیلمهای دیویدی اجرا میکنه. نتفلیکس کم کم داره به بلاگ باستر نزدیک میشه بلاک باکستر احساس خطر میکنه.
نتفلیکس همینطور رشد میکنه و توی سالهای ۲۰۰۳ درآمدش به ۲۷۰ میلیون دلار میرسه که البته فقط ۶.۵ میلیون دلار سود خالص بوده. ولی توی سال بعد این درآمد ۷.۵ برابر میشه و درآمد به ۵۰۰ میلیون و ۶۹ میلیون دلار سود خالص میرسه.
با ورود اینترنت پرسرعت به خونههای مردم توی سال ۲۰۰۷ نتفلیکس سرویس استریمینگ فیلم و سریال خودش رو رونمایی میکنه که این یکی دیگه از نقاط عطف داستان نتفلیکسه. جایی نتفلیکس دیگه محدود به مرزهای آمریکا نمیشه و میتونه جهانی باشه.
اینجاست که مشترکین نتفلیکس همینطور بیشتر میشن و بلاک باستر به روزهای آخر عمرش نزدیک میشه. نتفلیکس توی کشورهای مختلف داره استفاده میشه و روزانه فیلم و سریالهای زیادی بهش اضافه میشن.
نتفلیکس تونست همکاریهای زیادی رو با شرکتهای مختلف فیلمسازی برقرار کنه و حق پخش اونا رو بخره. اما مشکلات جدید هم به واسطه استریم به وجود اومد.
قراردادهای نتفلیکس با شرکتهای فیلمسازی محدودیت زمانی داشتن و اگر نتفلیکس اونا تمدید نمیکرد فیلمها از سرویس نتفلیکس باید حذف میشدن. دیگه اجاره دیسک فیلم نبود که از فیلم ساز یک بار خریداری بشه و دیگه هر چقدر خواستن اجارهش بدن. باید مدام این قراردادها رو حفظ میکردن.
از طرف دیگه خود تولیدکنندهها و شبکههای تلویزیونی پلتفرمهای مشابه خودشون رو داشتن مثل نتفلیکس داشتن میساختن و اون موقع دیگه حاضر نمیشدن که فیلمشون رو توی نتفلیکس پخش کنن. اینطوری که شد نتفلیکس به فکر یه کار خیلی جذاب و البته پر ریسک افتاد.
تولید اختصاصی فیلم و سریال و راهاندازی Netflix Originals
نتفلیکس با ورود به دنیای فیلم و سریال سازی و تاسیس بخش Netflix Originals مسیر آیندهی خودش رو به صورت کامل تغییر داد. طوری که الان نتفلیکس به عنوان یکی از مهرههای کلیدی توی هالیوود و صنعت فیلم و سریال توی دنیا شناخته میشه. فیلمهای اون به مراسمها و جوایز سینمایی میرسن و برنده جایزه میشن.
Netflix Originals توی سال ۲۰۱۱ شکل میگیره و هدفش ساخت تولید محتوای اختصاصی و اورجینال برای نتفلیکسه. تا قبل از اون نتفلیکس قراردادهای خیلی بزرگی با شرکتهای فیلم سازی میبست. ۱ میلیارد دلار ارزش قراردادهای اون با کمپانی پارامونت و متروگلدن مایر بود. و همینطور سریال Breaking Bad رو هم بعد از فصل سوم تونست حق پخشش رو از سونی پیکچرز تله ویژن بخره و حسابی داشت خرج میکرد.
ساخت سریال اختصاصی چیزی بود که ریسک بالایی داشت ولی به دلیل کیفیت بالای اولین سریال نتفلیکس یعنی House of Cards یا خانه پوشالی که کوین اسپیسی بازیگر اصلی اون بود، موفقیت خیلی بالایی نسیب نتفلیکس شد. طوری که به اطمینان کامل رسید که این روش اصلی نتفلیکس باید برای ادامه مسیر خودش باشه.
این وسط بلاک باستر هم رو هم فراموش نکنیم. با محبوبیت نتفلیکس و سرویس استریم فیلم و سریال اون، دیگه کسی تمایلی به اجاره یا حتی خرید دیسک فیزیکی فیلمها نداشت و بلاک باستر توی سال ۲۰۱۰ مجبور شد اعلام ورشکستی کنه و تمام ۹۰۹۴ شعبه خودش در سراسر آمریکا تعطیل کنه.
اشکال بلاک باستر این بود که نتونست خودش با دنیای جدید و تکنولوژی جدید سازگار کنه، درواقع ساختار شرکتی و کند بودنش و نداشتن چابکی کسب و کارهای آنلاین و استارتآپها باعث شد که بلاک باستر از بازار فیلم و سریال برای همیشه خداحافظی کنه.
موفقیت نتفلیکس همچنان ادامه داره. اون الان بیشتر ۲۵۰ میلیون مشترک فعال ماهانه داره که دارن اشتراکش رو تهیه میکنن. فیلم سازی و سریال سازی و همکاری با بزرگترین کارگردانها و بازیگرا همچنان ادامه داره. توی گزارشی که سال ۲۰۲۱ منتشر شد، اعلام شد که تا الان نتفلیکس ۱۷ میلیارد دلار خرج بخش Netflix Originals و تولید محتوای اختصاصی خودش کرده.
نتفلیکس مجبوره بیشتر و سخت از قبل هم کار کنه. چون دیگه تنها نیست. در این لحظه نتفلیکس، بلاک باستر ۱۹۹۸ه. اون کسب و کار بزرگ و پرقدرت که بازار رو رهبری میکنه ولی شرایط خیلی فرق کرده. رشد کسب و کارهای رقیب خیلی سریعتر شده و سرویسهای زیادی همین الان دارن با نتفلیکس رقابت جدی میکنن.
اپل با Apple tv+، آمازون با Amazon Prime، دیزنی با Disney + و همینطور سرویس فیلم و سریال یوتوب و hulu و HBO MAX اینا همه رقیبهای جدی و پرقدرت نتفلیکس هستن که روزبه روز دارن بیشتر هم میشن. باید ببینم که نتفلیکس در رقابت با این سرویسهای جدید استریم فیلم چیکار میکنه. دووم میاره یا چندسال دیگه توی قسمتهای آینده فوربو باید از حذف نتفلیکس از بازار استریمینگ فیلم بگم.
خوشحالم که یه نفر رو توی فضای دیجیتال مارکتینگ می بینم که اینقدر قلم خوبی داره. ادامه بده لطفا
مرسی از نظرتون 🙏🏻❤️