داستان واتس‌اپ؛ واتس‌اپ چطوری پول درمیاره؟

داستان واتس‌اپ؛ واتس‌اپ چطوری پول درمیاره؟

رضا توکلی

رضا توکلی

نویسنده علاقه‌مند به داستان | سازنده فوربو

یان کوم و برایان اکتون، بنیان‌گذارهای واتس‌اپ قبل از اینکه واتس‌اپ رو بسازن، می‌خواستن عضوی از تیم فیس‌بوک باشن ولی درخواستشون برای کار رد میشه. اونا اپ خودشون رو میسازن و رشد میکنن تا اینکه همون فیس‌بوک میاد سراغشون و با ۱۹ میلیارد دلار واتس‌اپ رو ازشون میخره و اونا زیر مجموعه فیس‌بوک میشن.

ولی اوضاع خوب پیش نرفت، کار به درگیری با مارک زاکربرگ و استعفا و حتی ساختن یک اپلیکیشن برای رقابت با واتس‌اپ کشیده شد.

توی این قسمت میخوایم بریم سراغ محبوب‌ترین اپلیکیشن پیام‌رسان توی دنیا، یعنی واتس‌اپ.

 

این قسمت از فوربو با حمایت «ایرانیکارت» منتشر میشه.

ایرانیکارت |نقد کردن درآمد و پرداخت‌ های بین الملل

 

محتوای این مقاله رو در قسمت ۱۱۰ پادکست فوربو گوش کنید.

داستان واتس‌اپ

داستان واتس‌اپ رو باید از داستان یان کوم شروع کنیم.

یان کوم ۲۴ فوریه ۱۹۷۶ به دنیا میاد، جایی در نزدیکی شهر کی‌یف در اوکراین.

اون موقع اوکراین جز یکی از ۱۵ جمهوری، اتحاد جماهیر شوروی بود و هنوز یه کشور مستقل نشده بود. به خاطر مشکلاتی که توی اوکراین داشتن خانواده کوم تصمیم میگیرن که مهاجرت کنن.

یان به همراه مادر و مادربزرگش عازم سفری طولانی میشه به مقصد آمریکا. یان اون موقع ۱۶ سالش بود و قرار بود تا زمانی که پدرش از اوکراین به اونا ملحق میشه، مراقب و مادر و مادر بزرگش باشه.

اونا به مانتین ویو رفتن. شهر کوچیکی در شهرستان سانتا کلارا، در جنوب خلیج سانفرانسیسکو در ایالت کالیفرنیا. جایی که به سیلکون ولی یا دره سیلکون معروف شده. مقر اصلی خیلی از شرکت بزرگ تکنولوژی در آمریکا.

یان ۱۶ ساله در ۱۹۹۲ در مانتین ویو آمریکا به همراه مادر و مادر بزرگش توی یه خونه کوچیک دو خوابه زندگی جدید خودشون رو شروع می‌کنن. مادرش پرستار بچه میشه و خودش از همون روزهای اول مهاجرت میره تو یکی از فروشگاه‌های نزدیک خونشون به عنوان نظافت‌چی کار می‌کنه.

یان منتظر رسیدن پدرش هست که قرار بود بعد از اونا به آمریکا بیاد ولی هنوز هیچ خبری نشده. یان توی راه به سمت فروشگاه با کتاب‌فروشی‌های مختلفی روبرو میشده که یک روز، کتاب یکی از اونا مسیر جدید زندگیش رو مشخص میکنه.

کتابی در مورد شبکه کامپیوتر، یان رو علاقه‌مند به دنیای کامپیوتر و شبکه و امنیت و برنامه‌نویسی می‌کنه. دو سال مشغول مطالعه و آموزش دادن خودش توی این حوزه میشه و علاقه خودش رو برای تحصیل در دانشگاه پیدا می‌کنه و وارد دانشگاه ایالتی سن خوزه در کالیفرنیا میشه.

همچنان خبری از پدرش نیست و مادرش به خاطر سرطان بیمار میشه. یان ۱۸ ساله به برنامه‌نویسی کامپیوتر علاقه‌مند شده و داره درس میخونه. همزمان وارد شرکتی به اسم ارنست اند یانگ Ernst & Young میشه و به عنوان کارشناس تست امنیت کار می‌کنه.

توی ارنست اند یانگ، یان با کسی آشنا میشه که بعدا توی داستان واتس‌اپ دوباره اسمش رو می‌شنویم. برایان اکتون. برایان هم توی ارنست اند یانگ توی واحد امنیت کار می‌کرده و دوستی‌ای بین اون و یان شکل میگیره.

یان هم توی این شرکت به خوبی کار می‌کنه هم در دانشگاه، و این باعث میشه مسیر کاری اون وارد یه مرحله جدید بشه. یان یه پیشنهاد کاری از سمت یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های فناوری اون موقع دریافت می‌کنه.

کارش توی شرکت ارنست اند یانگ رو تموم می‌کنه و از دانشگاه و درسش هم انصراف میده تا وارد یاهو بشه. نکته جالب داستان اینه که همون موقع برایان اکتون هم جذب یاهو میشه و اونا دوباره باهم همکار میشن، اینبار توی یاهو و ارتباطشون بیشتر از قبل میشه.

الان سال ۱۹۹۷، سالی که یان یه یاهو رفته، مادر یان به شدت درگیر سرطانه و داره سال‌های آخر عمرش رو سپری می‌کنه و بالاخره یه خبر از اوکراین به دستشون میرسه و خبر اینه که پدر یان قرار نیست هیچ‌وقت به آمریکا بیاد و زندگیش توی همون اوکراین تموم شده. مادر یان هم نمیتونه با سرطان مقابله کنه و توی سال ۲۰۰۰ جون خودش رو از دست میده.

یان به عنوان مهندس زیرساخت وارد شرکت یاهو شده بود و ۹ سال به همراه دوستش برایان اکتون اونجا کار کردن ولی هر دو تصمیم میگیرن که از یاهو بیرون بیان به دنبال یه ماجراجویی جدید باشن. اونا برای شرکت فیس‌بوک که به تازگی سر زبونا افتاده و حسابی در حال رشده درخواست خودشون رو ثبت می‌کنن و میخوان که عضو جدیدی از این شبکه اجتماعی جذاب باشن.

ولی یان و برایان هردوشون توسط منابع انسانی اون موقع فیس‌بوک رد میشن و نمیتونن وارد این شرکت بشن. مسیر یان کوم و برایان اکتون تقریبا از هم داشت جدا میشد ولی یه ایده جدید از سمت یان دوباره مسیر این دوتا آدم رو یکی کرد. کلمه‌ کلیدی‌های ادامه داستان ایناس. اپل، آیفون، اپ استور، واتس‌اپ.

ایده اولیه واتس اپ

ایده اولیه واتس اپ

سال ۲۰۰۷ بعد از اینکه استیو جابز موبایل آیفون رو معرفی کرد، کم کم دنیا وارد مرحله‌ی جدیدی شد. گوشی‌های هوشمند اومده بودن و دنیای نرم‌افزارهای موبایل هم داشت تغییر می‌کرد. توی خط داستانی ما، در این زمان یان هنوز داره توی یاهو کار می‌کنه.

زمانی که از یاهو خارج شد و درخواست کار برای فیس‌بوک رو داده بود، یه گوشی جدید آیفون هم گرفته بود. گوشی آیفونی که هنوز اسم سیستم عاملش iOS نبود، و با iPhone OS 2.0 معرفی شده بود. اپ استور که اپی برای دانلود نرم‌افزارهای سیستم عامل آیفون بود هفت ماه از رونمایش گذشته بود و یان غرق دنیای توی اون شده بود.

اون متوجه این شد که اپ استور می‌تونه مکان فوق‌العاده‌ای برای انتشار اپ‌ها باشه و در آینده خیلی بیشتر از چیزی که الان هست می‌تونه کاربر داشته باشه. یان به فکر ساختن یه اپلیکیشن برای گوشی آیفون افتاد تا اون رو توی اپ استور منتشر کنه.

ایده‌های مختلفی رو بررسی می‌کرد تا اینکه خیلی اتفاقی توی روز تولد ۳۳ سالگیش، اسم WhatsApp به ذهنش رسید. درواقع این کلمه خیلی شبیه به عبارت What’s up هست که یعنی چه خبر؟ و یان میخواست که توی یک اپ وضعیت لحظه‌ای کاربرها رو به هم نشون بده.

ایده اپ اینطوری بود که کسایی که اون رو نصب کردن می‌تونستن برای لیست مخاطبینشون یک وضعیت رو نشون بدن. درواقع یک Status که میتونست مثلا عبارت در دسترس باشه، یا مشغول، یا در حال کار یا در دانشگاه و چیزای دیگه. و هر کس که این وضعیت رو تغییر میداد یک نوتیفیکشن برای بقیه مخاطبینش ارسال میشد تا بقیه بدونن که توی چه وضعیته.

نسخه اولیه واتس‌اپ اونقدر چیز جذابی برای کاربرها نبود و حتی از لحاظ فنی اپلیکیشن مشکل داری بود چون شارژ آیفون رو به سرعت خالی می‌کرد ولی این مشکل رو تونستن حل کنن. چیزی واتس‌اپ رو رو به جلو هل داد، ایده اضافه کردن پیام خصوصی بین مخاطبین از طریق اینترنت بود.

تا اون موقع برای ارتباط برقرار کردن به شکل متنی آدم‌ها باید به هم SMS ارسال می‌کردن که رایگان نبود و بابت هر پیام باید هزینه‌ای رو به اپراتورشون پرداخت می‌کردن. ولی واتس‌اپ رایگان بود و می‌خواست به شکل سریع و راحت باعث ارتباط بیشتر بین آدم‌ها بشه. این ایده موفقیت آمیز بود و واتس‌اپی که یان میخواست داشت شکل می‌گرفت.

اما توسعه واتس‌اپ نیاز به سرمایه داشت و یان به سراغ همکار و دوستش که بیشتر ۹ سال کنار هم کار کرده بودن رفت. یان از ایده‌هاش برای توسعه واتس‌اپ گفت و از برایان اکتون خواست که توی این مسیر همراهش بشه با تزریق سرمایه به عنوان Co-founder یا هم‌بنیان‌گذار به واتس‌اپ اضافه بشه.

ایده‌ی جذابی بود و با توجه به رشد سریع گوشی‌های هوشمند و نسخه‌های جدید اپ استور و رقابت بین اپ‌ها، آینده خوبی رو هم میشد برای واتس‌اپ دید. به همین خاطر برایان اکتون با درخواست یان موفقیت می‌کنه و با اوردن ۲۵۰ هزار دلار، واتس‌اپ رو وارد مرحله‌ی جدیدی می‌کنه.

اونا نیازی به تبلیغات خاصی نداشتن، واتس‌اپ برای همه جذاب بود. ویژگی‌ اصلی واتس‌اپ سادگی اون بود. همه به راحتی با نصب اپ روی گوشی‌شون می‌تونستن مخاطبین خودشون رو توی اپ داشته باشن و بدون پرداخت هزینه‌ای به شکل سریع با دوستاشون ارتباط بگیرن. دهان به دهان واتس‌اپ تبلیغ شد و رشد کرد. اما برای رشدهای بیشتر نیاز به سرمایه بود. سرمایه‌ای که راهی برای بدست اوردنش توی بیزینس مدل واتس‌اپ وجود نداشت.

یان و برایان جلسه‌ای رو تشکیل میدن برای بررسی ایده‌های درآمدزایی و به سود رسوندن واتس‌اپ.

یکی از روش‌های درآمدزایی برای اپ‌هایی که به شکل رایگان منتشر میشن، تبلیغاته، اما هر دوی اونا از تبلیغات متنفر بودن و نمی‌خواستن واتس‌اپی که برای ارتباط سریع بین آدم‌هاست، با پیام‌های تبلیغاتی پر بشه و وقفه‌ای بین ارتباط اونا ایجاد کنه. پس این ایده هم روش درآمدزایی برای واتس‌اپ نبود و حتی درمورد اینکه چرا از تبلیغات متنفرن هم توی وبلاگ واتس‌اپ یادداشتی رو نوشتن.

ایده‌ی دوم پرداخت هزینه برای استفاده از خدمات بود. اما این روش هم مخالف ویژگی‌های اصلی خود واتس‌اپ بود. واتس‌اپ یه اپلکیشن رایگان جایگزین SMS معرفی شده بود و به همین خاطر داشت رشد می‌کرد، پس اگر اونا میومدن برای ارسال پیام توی اپ از مردم پول می‌گرفتن، جذابیت واتس‌اپ کم میشد و این رشد انفجاریش متوقف میشد.

ایده سوم برای درآمدزایی از اپ‌های رایگان، فروش دیتا به شرکت‌های دیگه‌س که این مورد هم برای یان و برایان اصلا قابل انجام نبود، جدا از اینکه خودشون بک‌گراندی توی حوزه امنیت داشتن، از فعالین حریم خصوصی کاربرای اینترنت هم به حساب میومدن. پس این روش‌ هم کاملا کنسل بود.

پس واتس‌اپ چطوری باید پول درمیورد؟

مدل تجاری واتس اپ

واتس‌اپ داشت رشد می‌کرد. یوزرهای اون روز به روز بیشتر میشدن. با استخدام برنامه‌نویس‌های بیشتر نسخه‌های اندروید و سیمبین توسعه داده شدن و باز هم تعداد یوزرها بیشتر شد.

یکی از ویژگی‌های جذاب واتس‌اپ Cross-Platform بودن اون بود. یعنی مهم نبود که مخاطب شما روی چه دیوایسی داره از واتس‌اپ استفاده می‌کنه. هر نوع موبایل و تبلتی با هر سیستم‌عاملی که داشت می‌تونست واتس‌اپ رو داشته باشه و با بقیه کاربراهای واتس‌اپ روی بقیه دستگاه‌ها هم ارتباط بگیره.

واتس‌اپ امکان ارسال تصویر رو به اپ خودش اضافه کرد و اینجا بود که نیاز به توسعه و درآمدزایی برای خریدن و نگهداری سرورهای بیشتر احساس میشد. یان و برایان تصمیم گرفتن که یک مدل اشتراک سالانه روی واتس‌اپ اجرا کنن.

اینطوری که کاربرا یک سال میتونستن کاملا رایگان از واتس‌اپ استفاده کنن، و بعد از یک سال تنها ۱ دلار لازم بود پرداخت کنن تا اشتراک اونا فعال بمونه. اما این سیستم Subscription یه سیستم واقعی نبود. درواقع اگر کسی حق اشتراک پرداخت نمی‌کرد واتس‌اپ اکانت رو نمی‌بست. مثل یه جور سیستم دونیشن یا حمایت مالی بود این کار.

هدف هم از اجرای این طرح درآمدزایی نبود، صرفا میخواستن که هزینه‌های جدیدشون بایت نگهداری سرورها رو باهاش تامین کنن. اما این طرح جواب نداد و تصمیم گرفتن که کلا اون رو کنار بزارن.

این وسط پیشنهادهای سرمایه‌گذاری مختلفی هم به واتس‌اپ ارسال میشد. شرکت‌های مختلف قصد داشتن که درصدی از سهام واتس‌اپ رو خریداری کنن ولی یان و برایان اونا رد می‌کردن، چون می‌دونستن زمانی که سهامدارهای جدید وارد شرکت بشن، اونا به دنبال درآمدزایی میرن و فکر میکردن که واتس‌اپ مجبور بشه رو به مدل‌های درآمدی رایج از طریق تبلیغات بره.

ولی در نهایت مجبور شدن که به یکی از این پیشنهاد جواب مثبت بدن. توی سال ۲۰۱۱ شرکت سرمایه‌گذاری سکویا کپیتال ۱۵ درصد سهام واتس‌اپ رو به ارزش ۸ میلیون دلار خریداری کرد. با قید موافقت با تمامی شرایط واتس‌اپ.

یان کوم و برایان اکتون به عنوان بنیان‌گذارای واتس‌اپ تصمیم داشتن که هیچ مدل درآمدزایی برای واتس‌اپ پیاده نکن و سرمایه وارد شده به شرکت صرفا برای توسعه زیرساخت و استخدام نیروهای جدید باشه.

سرمایه‌گذارها واتس‌اپ رو دوست داشتن، با اینکه هیچ مدل درآمدزایی نداشت و طبیعتا سودی نمی‌کرد. اما سرمایه‌گذارها توی استارت‌آپ‌ها پتانسیل رشد شرکت رو منبای سرمایه‌گذاری خودشون قرار میدن نه صرفا سودی که قراره ماهانه بهشون بده.

پس اینطوری شد که واتس‌اپ روی دور جذب سرمایه افتاد، درواقع شاید اینطوری بتونیم بگیم که مدل درآمدزایی واتس‌اپ شد جذب سرمایه! کاربرها روز به زور بیشتر میشدن و سرمایه‌گذارها میدونستن که این تعداد کاربر زیاد چقدر میتونه ارزش داشته باشه پس دوباره سرمایه‌گذاری می‌کردن و به واتس‌اپ پول تزریق می‌کردن.

اما یه مشکل بزرگ وجود داره، یه شرکت تا ابد نمیتونه متکی به سرمایه‌گذارهاش باقی بمونه و سود نکنه!

واتس‌اپ سرمایه جدید جذب می‌کرد، رشد می‌کرد و خودشو توسعه میداد. توی آخرین جذب سرمایه ۵۰ میلیون دلار دیگه از سکویا کپیتال وارد واتس‌اپ شد. و توی تخمین‌های ارزش‌گذاری شرکت‌ها، ارزش کلی واتس‌اپ ۱.۵ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ برآورد شد.

اما یه اتفاق خیلی مهم توی سال ۲۰۱۴ افتاد و مسیر واتس‌اپ و یان و برایان رو برای همیشه تغییر داد. مارک زاکربرگ و فیس‌بوک با پیشنهاد ۱۹ میلیارد دلاری واتس‌اپ رو خریدن.

خرید واتس اپ توسط فیس‌بوک

خرید واتس اپ توسط فیس‌بوک

فیس‌بوک واتس‌اپ رو acquire کرد و اورد جز زیرمجموعه‌های شرکت خودش. مارک زاکربرگ تضمین کرد که واتس‌اپ کاملا مستقل باقی بمونه و الزامی هم برای درآمدزایی مستقیم و Monetize شدن نداشته باشه.

برایان و یان نمیتونستن ۱۹ میلیارد دلار پول رو رد کنن. برای بزرگی این عدد باید اشاره کنم که یک سال قبل توی سال ۲۰۱۳، فیس‌بوک شبکه اجتماعی اینستاگرام رو ۱ میلیارد دلار خریده بود، و حالا حدود ده برابر بیشتر آخرین ارزش‌گذاری واتس‌اپ که ۱.۵ میلیارد دلار تخمین زده شده بود، واتس‌اپ وارد خانواده فیس‌بوک شد.

۴ میلیارد دلار نقد و بقیه به صورت سهام فیس‌بوک در اختیار یان کوم، برایان اکتون و بقیه سهام‌دارای اون موقع واتس‌اپ قرار گرفت. اما سوال مهم اینه که چرا فیس‌بوک واتس‌اپ رو خرید؟

برای اینکه به این سوال جواب بدیم باید بریم سراغ مدل درآمدزایی فیس‌بوک.

فیس‌بوک از دیتای کاربراش درآمدزایی می‌کنه. فیس‌بوک کلی دیتا از هر کسی که توی اون ثبت‌نام می‌کنه داره، از اسم و آدرس و تحصیلات و علاقه‌مندی‌ها تا آدم‌هایی که دوست داره باهاشون ارتباط بگیره. همه‌ی این دیتا در اختیار فیس‌بوکه و فیس‌بوک با استفاده از الگوریتم‌های مختلف این آمار رو ثانیه به ثانیه بررسی می‌کنه تا بتونه تبلیغ متناسب و شخصی‌سازی شده‌ای رو به کاربرها نشون بده.

تا شرکت‌هایی که این تبلیغات رو دادن بیشترین میزان سود و نرخ بازگشت سرمایه رو داشته باشن. فرض کنید یه شرکت میخواد چوب اسکی بفروشه. تبلیغ چوب اسکی نباید برای کسی که فوتبال بازی می‌کنه نشون داده بشه. فیس‌بوک با استفاده از دیتایی که خود کاربراها توی اون منتشر کردن، متوجه میشه که کدوم کاربرها به ورزش‌های زمستونی علاقه دارن و دقیقا تبلیغ رو به همونا نشون میده.

اینطوری فیس‌بوک از دیتای میلیاردها یوزرها خودش داره درآمدزایی می‌کنه و واتس‌اپ هم در سال ۲۰۱۴ که فیس‌بوک اون رو خرید، ۵۰۰ میلیون کاربر ماهانه داشت و رشد سریع اون نشون میداد که خیلی سریع میتونه مخاطبینش چندین برابر این عدد بشه.

زاکربرگ به دنبال ارتباط بین واتس‌اپ و فیس‌بوک بود. واتس‌اپ دیتای شخصی آدم‌ها رو داره، شماره تلفن اونا، لیست مخاطبین و کلی دیتایی که توی چت‌ها داره رد و بدل میشه. البته باید به این نکته اشاره کنم که طبق چیزی که ما الان میدونیم دیتای توی چت‌ها رو هیچ‌کس نمیتونه جز خود افراد توی چت نمیتونن ببینن چون رمزگذاری شده. ولی چیزی که باید حواسمون بهش باشه اینه که فیس‌بوک بارها توی دادگاه به خاطر نقص حریم شخصی کاربرا و اهمیت ندادن به امنیت اونا احضار شده و همیشه هم یک پاسخ تکراری داده: با عذرخواهی کردن و پذیرفتن اشتباه و حتی دادن غرامت، فیس‌بوک به مسیر خودش ادامه داده.

اما یکی از شرط‌های اصلی واتس‌اپ برای سرمایه‌گذاری این بود که دخالتی توی کار واتس‌اپ ایجاد نشه. فیس‌بوک هم قول داده بود که واتس‌اپ به صورت مستقل به فعالیت خودش ادامه بده. اما همه‌چیز طوری که روز اول بود پیش نرفت. سه سال بعد از خرید واتس‌اپ توسط فیس‌بوک برایان با زاکربرگ بعد از یه درگیری کاری استعفا میده و از فیس‌بوک و واتس‌اپ خداحافظی میکنه. چرا؟

صحبت آخر مارک زاکربرگ و برایان اکتون سر اشتراک‌گذاری دیتای کاربراهای واتس‌اپ با فیس‌بوک بود. چیزی خط قرمز برایان و یان بود. حالا زمانی که فیس‌بوک مالک واتس‌اپ شده دیگه همه چیز طبق خواسته‌ی برایان و یان نمیتونه پیش بره.

۱۸ می ۲۰۱۷ فیس‌بوک توسط کمیسیون اتحادیه اروپا جریمه ۱۱۰ میلیون یورویی میشه، به خاطر انتشار اطلاعات غلط و دروغ درمورد ترکیب کردن و اشتراک‌گذاری دیتای کاربرهای واتس‌اپ با فیس‌بوک.

در زمان خرید واتس‌اپ، فیس‌بوک اعلام کرده بود که از لحاظ فنی امکان ادغام دیتا بین دو اپ وجود نداره ولی بعدا معلوم شد که نه تنها این امکان وجود داشته، بلکه در طول‌ این سال‌ها همیشه از دیتای کاربرهای واتس‌اپ استفاده شده.

فیس‌بوک از شماره تلفن کاربراهای واتس‌اپ استفاده می‌کرد تا هماهنگی با پروفایل فیس‌بوک و اپ مستجر فیس‌بوک ایجاد کنه تا بر اساس دیتایی که شماره تلفن در اختیار فیس‌بوک میذاشت، باز هم تبلیغ مرتبط‌تری برای کاربرهای فیس‌بوک نشون داده بشه.

مدتی بعد فیس‌بوک تصمیم میگیره که امنیت سیستم رمزگذاری پیام‌های واتس‌اپ رو پایین بیاره تا درآمدزایی از دیتای واتس‌اپ آسون‌تر بشه. بعد از این اتفاق یان کوم هم از فیس‌بوک و واتس‌اپ برای همیشه استعفا میده.

برایان یه جا توی یه مصاحبه درمورد خرید واتس‌اپ توسط فیس‌بوک گفت: من حریم خصوصی کاربرانم رو فروختم.

آینده واتس اپ به کجا میره؟

آینده واتس اپ به کجا میره؟

یان کوم و برایان اکتون، بنیان‌گذارهای واتس‌اپ دیگه توی واتس‌اپ نیستن و سه سال بعد از پیشنهاد خرید ۱۹ میلیارد دلاری، اپلیکیشنشون رو به معنای واقعی به فیس‌بوک فروختن و رفتن.

برایان با ۵۰ میلیون دلار از پولی که از فروش واتس‌اپ توی سال ۲۰۱۴ گرفته بود، یه اپ جدید رو برای رقابت با واتس‌اپ ساخت. سیگنال (Signal) اسم اپلیکیشنی هست که دقیقا ویژگی‌هایی مشابه واتس‌اپ داره و قراره کاملا امن و قابل اعتماد برای کاربرها باشه.

برایانی که بعد از کارش توی یاهو میخواست وارد فیس‌بوک بشه، درخواستش رد شد. با یان واتس‌اپ رو راه‌انداختن و همون فیس‌بوک اون رو خرید. با زاکربرگ به مشکل خورد و از فیس‌بوک بیرون اومد تا اپلیکیشنی رو برای رقابت با همون اپلیکیشنی که به فیس‌بوک فروخته بود بسازه!

داستان یان کوم و برایان اکتون توی واتس‌اپ همینجا تموم میشه، ولی دوتا سوال مهم باقی مونده؟ واتس‌اپ واقعا چطوری داره پول درمیاره؟ و اینکه آیا چت‌های ما توی واتس‌اپ داره دیده میشه؟

تا جایی که میدونیم این اتفاق نمیوفته و چت‌های کاربراها همچنان رمزگذاری شده هستن ولی سوابق فیس‌بوک چیزهایی رو نشون میده که شاید نشه بهش خیلی اعتماد کرد. درست بعد از اینکه خبر خرید واتس‌اپ توسط فیس‌بوک بیرون اومد، تلگرام گزارش داد که ۸ میلیون یوزر جدید گرفته. اپلیکیشن لاین هم همون موقع اعلام کرد ۲ میلیون نفر به کاربرهاش اضافه شده.

این نشون میده خیلی از کاربراها به فیس‌بوک دیگه اعتماد ندارن. توی سال ۲۰۲۱ هم پیامی برای تمامی کاربرهای واتس‌اپ ارسال شد که توی اون باید موافقیت خودشون رو با اشتراک‌گذاری دیتا با بقیه محصولات فیس‌بوک رو اعلام میکردن. در صورت عدم موافیت حساب واتس‌اپ کاربرها حذف میشد.

هنوز هم برنامه مشخصی برای درآمدزایی واتس‌اپ وجود نداره، واتس‌اپ بیزینس راه‌اندازی شده و یک ابزار پشتیبانی برای کسب و کارها به حساب میاد ولی اصلا در سطحی فعالیت نمیکنه که بتونه هزینه‌های واتس‌اپ رو تامین کنه و حتی سودآور باشه.

واتس‌اپ همچنان رایگان داره به کارش ادامه میده. البته با سرعت کمتری به نسبت پیام‌رسان‌های دیگه قابلیت‌های جدید رو به خودش اضافه می‌کنه اما ارتباط اون و یکپارچگیش با فیس‌بوک و اینستاگرام در نهایت باعث افزایش کاربرهای اون شده و شرکت فیس‌بوکی که الان دیگه اسمش متاست، یکی از بزرگ‌ترین دیتابیس‌های کاربرها رو توی دنیا داره. واتس‌اپ الان حدود ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه داره و یکی از بازوهای مهم امپراطوری متا و مارک زاکربرگه.

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها