تعریف استراتژی یکی از موضوعهای مهم در بحث مدیریت کسب و کار است.
در دستهبندی استراتژی بازاریابی سایت فوربو پیشتر در خصوص تاکتیکهای بازاریابی مقالاتی را منتشر کرده بودیم. اما حال قصد داریم در این مقاله نگاهی کلی به خود «استراتژی» بپردازیم. اینکه معنای استراتژی و تعریف استراتژی چیست.
محتوای این صفحه از روی متن قسمت ۳۵ پادکست فوربو منتشر شده است. در این قسمت از پادکست فوربو به تعریف کلی استراتژی پرداختیم. از همین رو ساختار متن آن با سایر مقالات سایت متفاوت است.
وقتی میگیم استراتژی بازاریابی داریم در مورد دو موضوع مستقل از هم صحبت میکنیم که قراره باهم ترکیب بشن.
ما یه استراتژی داریم برای کسب و کارمون و حالا میخوایم از بازاریابی برای رسیدن به هدفهای اون استراتژی کمک بگیریم. اما استراتژی دقیقا چیه؟
تعریف استراتژی چیست؟
تعریف استراتژی خیلی سادس.
شما برای کسب و کارتون باید یک سری اهداف مشخص و اصلی داشته باشید. یعنی چیزایی که دوست دارید با کسب و کارتون بهشون برسید. حالا اون برنامه و اون مسیری که میخواید برای رسیدن به اهداف کسب و کار طی کنید میشه استراتژی.
تعریف یه خطی استراتژی میشه همین: مشخص کردن اهداف و کشیدن مسیر رسیدن به اونا.
معادل فارسی این تعریف، راهبرد درنظر گرفته شده که به نظرم کلمه خوبی هم هست.
تاریخچه استراتژی
مثل خیلی از تعریفها و حوزههای معرفتی، استراتژی هم از یونان باستان اومده. از کلمه استراتژیا (Strategia) بهمعنای فرماهدهی یا رهبری.
این کلمه کاربرد نظامی داشته و مشخصا در جنگ مورد استفاده قرار میگرفته. اصل این کلمه هم باز یونانیه و از کلمه استراتگوس بهمعنای لکشر اومده.
اولین تعریف این کلمه و توضیح دادن اون بر میگرده به ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح. ۵۰۰ سال قبل از میلاد سون تزو در کتاب هنر جنگ یا هنر رزم .. در فصل سوم که عنوانش «با استراتژی حمله کنید» بود… برای اولین بار این کلمه رو تعریف میکنه.
خب ما با این تعریف و کارکردش توی جنگ کاری نداریم و فقط در حد یه تاریخچه کوتاه گفتم که بهش یه اشارهای بکنم.
ما توی کسب و کار به استراتژی نیاز داریم و برای پیدا کردن تعریفهای اون توی این حوزه باید خیلی خیلی جلوتر از زمان سون تزو بریم و بیایم به اوایل قرن بیستم.
تعریف استراتژی در کسب و کار
در واقع اولین تعریفها در خصوص استراتژی کسب و کار رو از اوایل قرن بیستم میتونیم از زبان کارآفرینهای مختلف بشنویم.
یه نکتهی جالبی هم که هست اینه که هرچی آدمهای بزرگتر و مهمتری دربارهی این محرف زدن، تعریفهاشون خیلی سادهتر و قابل فهم تره. برعکس کسایی که شاید تازه کارن و میخوان استراتژی یه چیز خیلی سخت و پیچیده نشون بدن.
استراتژی در کسب و کار شد مشخص کردن هدفها و کشیدن مسیر رسیدن به اونا. اما برای اینکه بتونیم استراتژی کسب و کار خودمون رو بچینیم یا به اصطلاح اون رو طرحریزی کنیم، نیاز به یک سری نکات داریم که این نکات رو میخوام از دل تعریفهایی که آدمهای بزرگ این حوزه کردن، معرفی کنم.
کنت آندوز بهعنوان یکی از استاتید حوزه مدیریت استراتژیک ، استراتژی کسب و کار اینطور معرفی میکنه: الگویی است از اهداف بزرگ و سیاستها و برنامهای برای دستیابی به آن اهداف.
آلفرد چندلر استاد مدرسه کسب و کار هاروارد (Harvard Business School) در تعریف استراتژی میگه: تعیین اهداف بلندمدت شرکت و مجموعهای از اقدامات و تخصیص منابع لازم برای دستیابی به اهداف.
یکم جلوتر که بیایم به مایکل پورتر میرسیم که یکی از شناختهترین تئوریسینهای استراتژی کسب و کار هست. و تعریفهای زیادی از استراتژی داشته و یکی از ویژگیهای اون اینه که همیشه تعریفهای خودش رو آپدیت میکنه و چیزایی ازش کم و زیاد میکنه تا دقیقتر بشه.
دوتا تعریف رو ازش میخوام اینجا اشاره کنم.
استراتژی خلق موقعیتی منحصر به فرد و متمایز است که مجموعهای متفاوت از فعالیتها را در بر میگیرد. فغالیتها باید به صورت سیستمی با یکدگیر تناسب داشته باشند.
یه جا دیگه میگه استراتژی یعنی کارهایی انجام بدیم که هیچ کس غیر از ما نتونه انجام بده.
اینجا بهنوعی موضوع مزیت رقابتی هم وارد استراتژی میشه و در واقع تعریف استراتژی رو کاملتر داره میکنه.
جک ولش نویسنده معروف و مدیر سابق جنرال الکتریک، که اتفاقا همین امسال هم در سن ۸۴ سال سالگی از دنیا رفت، تعریفی از جنس رقابت برای استراتژی داره. و میگه:
استراتژی یعنی اینکه من تصمیمهای شفاف و دقیقی در مورد نحوه رقابت با دیگران بگیرم.
خب همون طور که دیدیم هر چی جلوتر میرم، معنای راهبرد داره دقیقتر میشه و همه اهداف یک شرکت یا کسب و کار داره توش تعریف میشه.
[megadesc]پیشنهاد مقاله: چگونگی ایجاد مزیت رقابتی برای کسب و کارهای اینترنتی[/megadesc]
بیانیه استراتژی کسب و کار
به صورت کلی یک شرکت باید یک بیانیه استراتژی برای خودش داشته باشه ..که در واقع استراتژی رو توی سه بخش اصلی باید مشخص کنه.
اول بیانیهی ماموریت هست (Mission Statement) که توش باید هدف کسب و کار مشخص شده باشه یعنی اینکه ما داریم برای چی کار میکنیم و میخوایم به کجا برسیم. به اصطلاح فلسفهی وجود اون کسب و کار و شرکت باید توش تعریف بشه.
بخش دوم اسمش بیاینه اصول یا ارزشها است (Statement of Principle) که اینجا باید مشخص بشه که یه کسب و کار به چیزهای اعتقاد داره و چطور میخواد رفتار کنه. چه اصولی رو میخواد پیش ببره.
بخش آخر هم بیانیه چشمانداز (Vision Statement) هست که باید پیشبینی کنه که کسب و کار قراره به کجا برسه و به صورت کلی نشون بده که مقصد نهایی کسب و کار کجاست.
این سه بخشی هست که یه کسب و کار برای طرح استراتژی باید اون رو مشخص کنه و بعد بره سراغ تاکتیکهایی که کسب و کار رو به این اهداف و برنامهها برسونه.
تاکتیکهای استراتژی
خب وقتی ما اهداف کسب و کارمون رو در یک برنامه استراتژی مشخص کردیم باید کارهایی رو در جهت رسیدن به اونا انجام بدیم. در واقع از تاکتیکهایی استفاده کنیم.
یکی از مهمترین تاکتیکها برای رسیدن به هدفهایی که توی برنامه استراتژی هر کسب و کاری هست، بازاریابی (Marketing) هست. دقت کردید یکی از تاکتیکها بازاریابیه. که بهش میگیم استراتژی بازاریابی.
اینجا لازمه که یه رو نکته حتما اشاره کنم. کل چیزی که توی سایت، دانشگاه و پادکست فوربو داریم در موردش حرف میزنیم فقط یکی از بخشهایی هست که توی استراتژی کسب و کار در موردش صحبت میشه ولی خب موضوع مهمیه.
با گفتن این حرف میخوام بگم که یه کسب و کار بزرگ که از لحاظ حقوقی یه شرکت محسوب میشه بخشها و واحدهای خیلی زیادی داره. مثلا بخش منابع انسانی اون هست. بخش تولید رو میتونه داشته باشه، بخش R&D یا تحقیق و توسعه.. اگر فروشگاهی باشه انبارداری و لجستیک رو داره و چیزای دیگه.
استراتژی باید در همه این زمینهها باشه. ولی ما توی مسیری که تا به اینجا طی کردیم. قبل از این مراحل هستیم. یعنی فعلا یه کسب و کار اینترنتی رو معرفی کردیم که چطور میتونید داشته باشید، چطور اون روی آن کار کنید. چطور فروشگاهی کنید و چطور رقابت کنید و از این جور چیزا. یعنی میخوام بگم که فعلا در حد کار یکی دو نفره یا یه تیم کوچک هست.. کار کسب و کار آنلاین یا همون کسب و کار اینترنتی ای که ما داریم به اون میپردازیم.
به همین خاطر در بحث استراتژی هم در همین سطح باقی میمونیم یعنی در سطح کسب و کارهای اینترنتی. و مثلا ما دلیلی نداره که وارد استراتژیهای تولید محصول بشیم که بعد بخوایم تاکتیکهایی رو معرفی کنیم که مثلا با هزینه کمتر، تولید رو افزایش بدیم و از این جور مباحث.
پایان
به انتهای مقاله مربوط به تعریف استراتژی رسیدیم. در صورتی که سوالی در خصوص محتوا مطرح شده داشتید، میتونید اون رو از طریق قسمت نظرات ارسال کنید. ما حتما به نظر شما پاسخ خواهیم داد.
[megadesc]
منابع مورد تحقیق
این مقاله بهصورت اختصاصی برای سایت فوربو تالیف شده است. در جهت مستندسازی مقاله، از منابع زیر در نگارش کمک گرفته شده است.
[/megadesc]
سلام وقت بخیر.
آیا امکان اسپانسر شدن برای مقالات وجود دارد؟
سلام، وقت شما هم بخیر.
بله، اطلاعات بیشتر به ایمیل شما ارسال شد.
سلام وقت بخیر
در بخش بیاینه های استراتژی، کاش برای هر کدوم چند تا مثال هم میزدید.مثلا در بخش Mission که گفتید باید هدف کسب و کار مشخص بشه،مگه هدف کسب و کار چیزی غیر از پول و کسب سوده؟ و آیا صرفا هدف قراردادن کسب سود به عنوان Mission درسته یا باید حتما این مبلغ معین و قابل اندازه گیری باشه؟و آیا اصلا تعیین مبلغ سود در Mission قرار میگیره یا Vision؟
ممنون
سلام، وقت شما هم بخیر
راستش هدف این مقاله و این قسمت از پادکست فقط آشنایی کلی با این موضوع بوده و در همون حد روی محتوای اون کار کردیم. احتمالا به زودی مقالات کاملتری رو هم منتشر کنیم.
اما در خصوص چیزی که فرمودید باید بگم که یکی از اهداف کسب و کار که توی بیانیه ماموریت هست، درآمدزایی هست. در واقع شاید خلق ارزش و ارزش آفرینی مهمتر باشه. یعنی هدف این باشه که بتونیم یه ارزشی رو توی بازار خلق کنیم و روی اون مانور بدیم. در نهایت بله ارزش آفرینی هم میتونه منجر به سود و درآمد بشه. توی برنامه استراتژی اون قدر دقیق لازم نیست کار کنید، مسیرهای کلی رو باید مشخص کنید و در برنامههای کوچکتر مثلا مشخص کردن اهداف سالانه و ماهانه و.. اون موقع میتونید تارگتهای مالی با عدد مشخص تعیین کنید. درباره سوال آخر هم همونطور که گفتم توی برنامه اصلی استراتژی باید موضوعات کلیتر و مسیرهایی که دوست دارید با کسب و کار توش قدم بردارید باید مشخص بشه. و به صورت کلی تعیین مبلغ نه توی ماموریت هست نه توی چشمانداز،
آیند روشن با فکر خلاقیت های جدید و پیشرفت
مرسی که نظرتون رو فرستادید ??